رمضان ماه سرفرازي عبادالرحمان
بسم الله الرحمن الرحيم
فرا رسيدن ماه زيباييها و بهار قرآن بر عاشقان حضرت دوست و ميهمانان خوان كرمش مبارك باد.
رمضان ماه سرفرازي عبادالرحمان
«يا ايهالذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم لعكم تتقون
پاسخ به نداي الهي،
فرا رسيدن ماه زيباييها و بهار قرآن بر عاشقان حضرت دوست و ميهمانان خوان كرمش مبارك باد.
رمضان ماه سرفرازي عبادالرحمان
«يا ايهالذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم لعكم تتقون
پاسخ به نداي الهي،
چنانچه قرآن مجيد آگاهي ميدهد، نشانه ايمان و رابطه دل با عالم آفرين است.
مردمي كه در سختترين روزهاي آتشبار تابستان و طول ساعاتش و در سردترين زمان زمستان، و به هنگام فعاليت و آسايش، و آن وقت كه در سايه آزادي بسر ميبرند. و در آن مدت كه در سياه چالهاي زندان، بخاطر دفاع از حق گرفتار چنگال مردم ستمگرند از اجراي فرمان خداوند روي گردان نيستند، اينان نمايشگر اين حقيقتند كه الله را با توجه به عمق ذات خويش يعني فطرت، و با تفكر در كاخ آفرينش به كمك خرد و انديشه باور كرده و پيوند خويش را با فرمانبري از او و بندگي به پيشگاه جبروت و جلالش پايدار و ثابت نگه ميدارند.
اينان با پاسخ گفتن به دعوت حق، به اين واقعيت آگاهي ميدهند كه ما در مرز خدا پرستي بسر برده، و آنچه براي ما مهم است حفظ اين رشته، و نگهداري اين پيوند سعادت آفرين است.
آري اينان نخواسته و نميخواهند، كه زير چتر اسارت هوا و طاغوتهاي بيجان و باجان بسر برده، و از اين راه بخاطر لذتهاي زودگذر دنيا، به كوبيدن فضايل انساني اقدام كنند.
اينان آگاهانه فعاليت ميكنند، و استادي براي درس گرفتن جز انبياء الهي و ائمه بر حق انتخاب نكردهاند.
دانسته و بيدار مسير حيات را برگزيده، و از همه شئون هستي بدون استثنا در راه بزرگداشت حقيقت، و شكوفا كردن نيروهاي پر بهاي انسانيت بهره ميگيرند.
آنچه در كام آنان شيرين است عدل است، و برنامهاي تلختر و كشندهتر از ظلم و تجاوز به حدود انساني خويش و ديگران نمي شناسند.
بندهي حقند و آزاد ز قبود ابليسي و شيطاني، و هم اينانند كه ميدان و بستر تاريخ از پرتو مشعل وجودشان روشن و نور باران است.
خلف صالح آدمند، و فرزند پاك نهاد حوا، و دور از انديشه باطل، و حركات اهريمني، و دشمن سرسخت عدو مبين انسان يعني شيطانند - و در حال مبارزه با قايليان در جويبار تاريخ « گرچه منتهي به شهادت آنان در ميدان جنگ با چهرههاي ضد خدائي شود، كه شهادت براي ايشان عين پيروزي و غلبه بر بيداد گريست، چونان كه شهيدان تاريخ اين اصل را ثابت كردند».
زير بناي وجودشان ايمان به الله، و ميوه حياتشان برنامههاي مثبت در تمام زواياي زندگي است.
با رسيدن رمضان،آتش شوق در نهادشات بخاطر وصال به تيزتر شده، و با پايان ماه صيام، به علت نزديك شدنشان، به حق و تحصيل پاكي بيشتر اول شوال را عيد گرفته، و سير صعودي الي الله را با حفظ برنامههاي خدائي ادامه ميدهند. به هنگام نماز هم در معراج روحاني قرار گرفته، با گفتن تكبيره الاحرام يكسره بر هر چه جز اوست پشت پا زده، سپس در جو بينهايت در بينهايت رحمانيت و رحيميت به پرواز آمده، به دريافت حقيقت ربوبيت مولا بر عالمين نايل شده، و از فيض رحمت او بهره گرفته مالكيت و حكومتش را بر روز قيامت احساس نموده پرستش را وقف حضرتش كرده، و در صراط مستقيم قرار ميگيرند تا چهره مغضوب و گروه گمراه را آنچنان كه هستند ببينند و سخت از آنان تنفر پيدا كرده و بگريزند، و چنانچه آن دو گروه كثيف و شيطاني دستي در زندگيشان دراز كنند، با نيري خداداد به مبارزه با آنان برخاسته و ريشه پليدشان را از سرزمين حيات بركنند.
آنگاه به منطقه توحيد وارد شده و پس از تشرف به آن حصن ايمني دهنده از عذاب به تعظيم حق ركوع كرده، و سپس با تمام وجود، در برابر جلالش به خاك افتاده، در پايان تشهد، پيوند خويش را با پيامبر راستين و بندگان شايسته الهي تجديد ميكنند.
پيوند روزه با مردم
ما مردم مسلمان براي حفظ كيان اسلام در ميان حيات، و براي بدست آوردن حسنات، و آراسته شدن به مكارم اخلاق، و به چنگ آوردن فضايل انساني و زودن رذائل، و استيفاي حقوق طبيعي، ناچار به مبارزه و جهاد، در ميدانهاي گوناگون هستيم، كه از ميان آنها سه نوع مبارزه بنياد سعادت سلامت را در اختيار ما تشكيل ميدهد:
1_ مبارزه با دشمنان متجاوز در ميدان جنگ
2_ مبارزه با هواي نفس و آثار آن كه عبارت از معاصي است.
3_ جهاد و كوشش براي پياده كردن برنامههاي مثبت و اعمال شايسته. ما براي بدست آورددن پيروزي در اين سه ميدان به دو برنامه اساسي و زير بنايي نيازمنديم، كه بدون آن دو برنامه فتح و پيروزي ميسر نيست.
1_ آگاهي نسبت به كيفيت مبارزه
2_ تحصيل نيرو و آمادگي جسمي و روحي
اما آگاهي و بينش در اين مرز، تنها از راه فهم قرآن، نهج البلاغه، صحيفه، و سنت پيامبر ميسر است، و اين آگاهي را يا بايد از طريق مطالعه يا معاشرت يا دانشمندان مسئول كسب كرد.
اما بدست آوردن نيروي جسمي و روحي، از طريق حفظ بهداشت قرار گرفتن در كانال بعضي از عبادات به خصوص روزه ميسز است. زيرا روزه علاوه بر ايجاد سلامتي و نيرو در جسم، روان را نيز بخاطر انجام فرمان حق و خودداري از آلودگيها پاك كرده، و قوت دل، و ارادهي قوي و پاكي جان به انسان ميبخشد، و از همين جاست كه ميتوان پيوند روزه را به سه نوع مبارزه يك امر حتمي دانست و ما ناچاريم اين پيوند را تجزيه و تحليل كرده و رابطهي روزه دار را با هر سه برنامه توضيح دهيم.
ميدان جنگ
مسلمانان براي مبارزه با دشمنان متجاوز و استعمارگر كه ملت اسلام در تمام دورهها با آنان روبرو هستند، و براي حفظ شخصيت مادي و معنوي خو به ناچار بايد بجنگند، جنگ بخاطر بپا داشتن حق، و بر پا بودن حكومت قرآن، و حفظ حقوق ملت اسلام در اين مرحله علاوه بر فهم قواعد جنگ، و دانستن تاكتيكهاي مخصوص به مبارزه و بينش نسبت به كيفيت جهاد و ساختن و بدست گرفتن اسلحه، توان جسمي و دل پر قوت، و ارادهاي قوي، و تحملي فوق العاده و استقامتي مهم، و شجاعتي فوق العاده لازم است، و اين واقعيات در ميدان جنگ از داشتن ابزار جنگي مهمتر است، و فقط در سايهي تمرينهاي طاقت فرسا قابل بدست آوردن است.
ميدان جنگ همراه با گرسنگي، كم خوابي، كم خوراكي، گرماي شديد، سرماي سخت، و دشواريهاي ديگري است كه اگر جنگجو پيش از شركت در ميدان مبارزه به اينگونه تمرينها تن نداده باشد، بدون شك به هنگام دچار شدن به يكي از اين بلاها فرار را بر قرار ترجيح داده و كيان خويش و يك ملت را در برابر سيل خطرها رها كرده، تن به ذلت و اسارت ميدهد و روزگار تيرهاي را براي ملت به جاي مي گذارد.
اينجاست كه بايد گفت: روزه فرمان قاطعي است كه آمادگي كاملي براي مبارزه با دشمن در ميدان جنگ به انسان ميبخشد، زيرا در كلاس سيروزهاش براي انسان استقامت و پايداري در برابر گرسنگي، تشنگي، سرما، گرما، بيخوابي و تحمل سختيها را به ارمغان آورده، و آدمي را در سايهي چتر فرمان حق به تمرينهاي لازم وا ميدارد، تمرينهايي كه به سلامت جسم، و قوت روح، و ازدياد نيروهاي اراده و توان بخشيدن به حالات مثبت نفس كمك ميكند.
دشمنان اسلام در اطراف مدينه، به كندن خندق مشغول بودند و در عين تشنگي و گرسنگي، و گرماي آتش زاي عربستان از كار خود گله نداشتند، راستي اگر به تمرينهاي سخت برنخاسته بودند، و با قرار گرفتن در مدار بعضي عبادات، مخصوصا روزه تحصيل قوت و توان نكرده بودند كجا دست به آن اقدامات طاقت فرسا ميزدند، و چگونه در جنگ خندق بر دشمنان خطرناك كه چند برابر آنان سرباز داشت پيروز ميشدند.
ارتش آزادي بخش اسلام در راه حركت به سوي تبوك دچار انواع سختيها شدند، تاجايي كه مدتي از زمان راه هر ده نفر با يك خرما سد جوع ميكردند، به حركت خويش ادامه دادند، خود را به ميدان تبوك رساندند از معركه نگريختند، اينان اگر به وسيلهي اجراي دستور الهي كه عبارت از روزه بود به تمرين برنخاسته بودند، و تحمل رنجها و سختيها را در خويش با كمك روزه نيافريده بودند، بدين پايه
مردمي كه در سختترين روزهاي آتشبار تابستان و طول ساعاتش و در سردترين زمان زمستان، و به هنگام فعاليت و آسايش، و آن وقت كه در سايه آزادي بسر ميبرند. و در آن مدت كه در سياه چالهاي زندان، بخاطر دفاع از حق گرفتار چنگال مردم ستمگرند از اجراي فرمان خداوند روي گردان نيستند، اينان نمايشگر اين حقيقتند كه الله را با توجه به عمق ذات خويش يعني فطرت، و با تفكر در كاخ آفرينش به كمك خرد و انديشه باور كرده و پيوند خويش را با فرمانبري از او و بندگي به پيشگاه جبروت و جلالش پايدار و ثابت نگه ميدارند.
اينان با پاسخ گفتن به دعوت حق، به اين واقعيت آگاهي ميدهند كه ما در مرز خدا پرستي بسر برده، و آنچه براي ما مهم است حفظ اين رشته، و نگهداري اين پيوند سعادت آفرين است.
آري اينان نخواسته و نميخواهند، كه زير چتر اسارت هوا و طاغوتهاي بيجان و باجان بسر برده، و از اين راه بخاطر لذتهاي زودگذر دنيا، به كوبيدن فضايل انساني اقدام كنند.
اينان آگاهانه فعاليت ميكنند، و استادي براي درس گرفتن جز انبياء الهي و ائمه بر حق انتخاب نكردهاند.
دانسته و بيدار مسير حيات را برگزيده، و از همه شئون هستي بدون استثنا در راه بزرگداشت حقيقت، و شكوفا كردن نيروهاي پر بهاي انسانيت بهره ميگيرند.
آنچه در كام آنان شيرين است عدل است، و برنامهاي تلختر و كشندهتر از ظلم و تجاوز به حدود انساني خويش و ديگران نمي شناسند.
بندهي حقند و آزاد ز قبود ابليسي و شيطاني، و هم اينانند كه ميدان و بستر تاريخ از پرتو مشعل وجودشان روشن و نور باران است.
خلف صالح آدمند، و فرزند پاك نهاد حوا، و دور از انديشه باطل، و حركات اهريمني، و دشمن سرسخت عدو مبين انسان يعني شيطانند - و در حال مبارزه با قايليان در جويبار تاريخ « گرچه منتهي به شهادت آنان در ميدان جنگ با چهرههاي ضد خدائي شود، كه شهادت براي ايشان عين پيروزي و غلبه بر بيداد گريست، چونان كه شهيدان تاريخ اين اصل را ثابت كردند».
زير بناي وجودشان ايمان به الله، و ميوه حياتشان برنامههاي مثبت در تمام زواياي زندگي است.
با رسيدن رمضان،آتش شوق در نهادشات بخاطر وصال به تيزتر شده، و با پايان ماه صيام، به علت نزديك شدنشان، به حق و تحصيل پاكي بيشتر اول شوال را عيد گرفته، و سير صعودي الي الله را با حفظ برنامههاي خدائي ادامه ميدهند. به هنگام نماز هم در معراج روحاني قرار گرفته، با گفتن تكبيره الاحرام يكسره بر هر چه جز اوست پشت پا زده، سپس در جو بينهايت در بينهايت رحمانيت و رحيميت به پرواز آمده، به دريافت حقيقت ربوبيت مولا بر عالمين نايل شده، و از فيض رحمت او بهره گرفته مالكيت و حكومتش را بر روز قيامت احساس نموده پرستش را وقف حضرتش كرده، و در صراط مستقيم قرار ميگيرند تا چهره مغضوب و گروه گمراه را آنچنان كه هستند ببينند و سخت از آنان تنفر پيدا كرده و بگريزند، و چنانچه آن دو گروه كثيف و شيطاني دستي در زندگيشان دراز كنند، با نيري خداداد به مبارزه با آنان برخاسته و ريشه پليدشان را از سرزمين حيات بركنند.
آنگاه به منطقه توحيد وارد شده و پس از تشرف به آن حصن ايمني دهنده از عذاب به تعظيم حق ركوع كرده، و سپس با تمام وجود، در برابر جلالش به خاك افتاده، در پايان تشهد، پيوند خويش را با پيامبر راستين و بندگان شايسته الهي تجديد ميكنند.
پيوند روزه با مردم
ما مردم مسلمان براي حفظ كيان اسلام در ميان حيات، و براي بدست آوردن حسنات، و آراسته شدن به مكارم اخلاق، و به چنگ آوردن فضايل انساني و زودن رذائل، و استيفاي حقوق طبيعي، ناچار به مبارزه و جهاد، در ميدانهاي گوناگون هستيم، كه از ميان آنها سه نوع مبارزه بنياد سعادت سلامت را در اختيار ما تشكيل ميدهد:
1_ مبارزه با دشمنان متجاوز در ميدان جنگ
2_ مبارزه با هواي نفس و آثار آن كه عبارت از معاصي است.
3_ جهاد و كوشش براي پياده كردن برنامههاي مثبت و اعمال شايسته. ما براي بدست آورددن پيروزي در اين سه ميدان به دو برنامه اساسي و زير بنايي نيازمنديم، كه بدون آن دو برنامه فتح و پيروزي ميسر نيست.
1_ آگاهي نسبت به كيفيت مبارزه
2_ تحصيل نيرو و آمادگي جسمي و روحي
اما آگاهي و بينش در اين مرز، تنها از راه فهم قرآن، نهج البلاغه، صحيفه، و سنت پيامبر ميسر است، و اين آگاهي را يا بايد از طريق مطالعه يا معاشرت يا دانشمندان مسئول كسب كرد.
اما بدست آوردن نيروي جسمي و روحي، از طريق حفظ بهداشت قرار گرفتن در كانال بعضي از عبادات به خصوص روزه ميسز است. زيرا روزه علاوه بر ايجاد سلامتي و نيرو در جسم، روان را نيز بخاطر انجام فرمان حق و خودداري از آلودگيها پاك كرده، و قوت دل، و ارادهي قوي و پاكي جان به انسان ميبخشد، و از همين جاست كه ميتوان پيوند روزه را به سه نوع مبارزه يك امر حتمي دانست و ما ناچاريم اين پيوند را تجزيه و تحليل كرده و رابطهي روزه دار را با هر سه برنامه توضيح دهيم.
ميدان جنگ
مسلمانان براي مبارزه با دشمنان متجاوز و استعمارگر كه ملت اسلام در تمام دورهها با آنان روبرو هستند، و براي حفظ شخصيت مادي و معنوي خو به ناچار بايد بجنگند، جنگ بخاطر بپا داشتن حق، و بر پا بودن حكومت قرآن، و حفظ حقوق ملت اسلام در اين مرحله علاوه بر فهم قواعد جنگ، و دانستن تاكتيكهاي مخصوص به مبارزه و بينش نسبت به كيفيت جهاد و ساختن و بدست گرفتن اسلحه، توان جسمي و دل پر قوت، و ارادهاي قوي، و تحملي فوق العاده و استقامتي مهم، و شجاعتي فوق العاده لازم است، و اين واقعيات در ميدان جنگ از داشتن ابزار جنگي مهمتر است، و فقط در سايهي تمرينهاي طاقت فرسا قابل بدست آوردن است.
ميدان جنگ همراه با گرسنگي، كم خوابي، كم خوراكي، گرماي شديد، سرماي سخت، و دشواريهاي ديگري است كه اگر جنگجو پيش از شركت در ميدان مبارزه به اينگونه تمرينها تن نداده باشد، بدون شك به هنگام دچار شدن به يكي از اين بلاها فرار را بر قرار ترجيح داده و كيان خويش و يك ملت را در برابر سيل خطرها رها كرده، تن به ذلت و اسارت ميدهد و روزگار تيرهاي را براي ملت به جاي مي گذارد.
اينجاست كه بايد گفت: روزه فرمان قاطعي است كه آمادگي كاملي براي مبارزه با دشمن در ميدان جنگ به انسان ميبخشد، زيرا در كلاس سيروزهاش براي انسان استقامت و پايداري در برابر گرسنگي، تشنگي، سرما، گرما، بيخوابي و تحمل سختيها را به ارمغان آورده، و آدمي را در سايهي چتر فرمان حق به تمرينهاي لازم وا ميدارد، تمرينهايي كه به سلامت جسم، و قوت روح، و ازدياد نيروهاي اراده و توان بخشيدن به حالات مثبت نفس كمك ميكند.
دشمنان اسلام در اطراف مدينه، به كندن خندق مشغول بودند و در عين تشنگي و گرسنگي، و گرماي آتش زاي عربستان از كار خود گله نداشتند، راستي اگر به تمرينهاي سخت برنخاسته بودند، و با قرار گرفتن در مدار بعضي عبادات، مخصوصا روزه تحصيل قوت و توان نكرده بودند كجا دست به آن اقدامات طاقت فرسا ميزدند، و چگونه در جنگ خندق بر دشمنان خطرناك كه چند برابر آنان سرباز داشت پيروز ميشدند.
ارتش آزادي بخش اسلام در راه حركت به سوي تبوك دچار انواع سختيها شدند، تاجايي كه مدتي از زمان راه هر ده نفر با يك خرما سد جوع ميكردند، به حركت خويش ادامه دادند، خود را به ميدان تبوك رساندند از معركه نگريختند، اينان اگر به وسيلهي اجراي دستور الهي كه عبارت از روزه بود به تمرين برنخاسته بودند، و تحمل رنجها و سختيها را در خويش با كمك روزه نيافريده بودند، بدين پايه
استقامت نميكردند
منبع : erfan.ir.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home